خورندۀ محنت. تحمل کننده رنج و سختی. غمخور. اندوه خور. که سختی و رنج برد. که بدبختی و آفات تحمل کند: بیا ساقی آن می که محنت بر است به چون من کسی ده که محنت خور است. نظامی
خورندۀ محنت. تحمل کننده رنج و سختی. غمخور. اندوه خور. که سختی و رنج برد. که بدبختی و آفات تحمل کند: بیا ساقی آن می که محنت بر است به چون من کسی ده که محنت خور است. نظامی